جدول جو
جدول جو

معنی خرت بکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

خرت بکاردن
صدایی که در اثر کشیدن اجسام بر زمین بلند شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بریدن، صدای کشیدن چیزی بر زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
پودر کردن، ریز ریز نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
تحریک کردن، وسوسه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای پاره شدن پارچه، صوتی آوایی که از بریدن و ترک برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر خوردن، از هم گسستن
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای ته حلقی
فرهنگ گویش مازندرانی
خرناس کشیدن به هنگام خواب
فرهنگ گویش مازندرانی
برجسته شدن غر کردن، ورم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا شدن، رها شدن، پاره شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
با سرعت از جایی گذشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا شدن، گسسته شدن، نپذیرفتن، پرداخت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی